خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد
خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

!!

بیایید جواب شما را هم بدهم. سیزده ساعت کار در روز. هفت ساعت در شب. دست آخر بدنی باکره را توی یک آشغالدونی به خواب سپردن. اگر چیزی از حساب کتاب کردن می دانید باید بتوانید خیلی سریع به نتیجه برسید و بعد بروید پی کارتان. این چیزها به شما مربوط نمی شود. با دستکش های سیاه به شما دست می دهم و با چشم های سیاه می خواهم که به گذشته تان نگاه کنید. منظره ی حال بهم زنی است. هنوز هم. بعد، دویدن شما را می بینم. اینکه فرم  بدنتان هم شبیه همین وضعیتی شده که گرفتارش هستید. پت و پهن. آشغال های بی خاصیت. چشم تیزکردنتان در من ترسی ایجاد نمی کند. ترس و این چیزها برای روزهای قبل از مرگ فایده داشت. حالا اما آشغالی بیش نیست. شبیه همان جایی که می خوابم. همان چیزی که میخورم. همان چیزی که می رینم. می توانید این ها را هم حساب کنید. بزنید به حساب روزهای قبل از مرگم. بقیه اش به شما مربوط نمی شود. حتما دوباره عصبانی شده اید! گزارش تخلف!

والیوم آگِلاین. چتر آبیِ نفتی. کمربند قهوه ای. ترکیب کردن همچین چیزهایی با هم برای گذشتن وقت. صفحه ی سفید آبی برای نوشتن. می شد بهتر از این هم باشد. تطبیق یافتن. منطبق شدن. سفتیِ عضلات. عروسکی که ایستاده لبخند می زند یا لبخند زنان می ایستد. سرود ملی. قطار ملی. زنجان به قزوین. چایخانه ی بی نام. زیرسیگاری شیشه ای. دستم خورد به آهنگ بعدی. ویلای رامسر. خواستم همه را اینجا جا کنم. خواستم به گلپایگان فکر کنم. اوه یه. کلافگی. کلافگی 2. کلافگی 3. کلافگی 4 با صدای داریوش. دستم خورد به صفحه. اشتباه پیام دادم. عکس لختی توی موبایل. پیام های اونجوری. لحنم را عوض کرده ام. نصفه نیمه می فهمم چه می گویم. حتما بهتر شده. هنوز گزارشی نرسیده. کلاغ ها روی درخت با بیشترین تعداد ممکن. شاخه های سفید. آسمان نقره ای. زنجان بهتر از هر وقت دیگر. همچین چیزهایی برای گذشتن وقت. برای نوشتن پاره ای توضیحات. می تواند مشمئز کننده باشد اگر دلیل بهتری برایش پیدا نکنم. لابد دلم خواسته چیز بیشتری ندانم. اینکه در کمربندی غربی گاز فندکم تمام بشود تا برسم کاری از پیش نبرده ام. بعد وقتِ رسیدن که می شود تمام مدت به چیزی که می گذشت فکر می کنم. دست می کشم روی سرم. دست می اندازد روی شانه ام. علف را برمیگرداند. چشم ها سرخ. لبخندهای کیپ شده روی صورت. نوازشی مقطعی. ترتیب یک خداحافظی بلند مدت برای دیداری کوتاه مدت. نیتروژن. صبحِ کافه. سلام به عروسکی که لبخند زنان ایستاده. پشت به کوه ها.