خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد
خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

!!

فکر میکردم دیگر تمام شده اند. تمامی اتفاقات را چندباره مرور کردن و نتیجه گرفتن. این ها دست آخر می توانند تلاش هایم را ثابت کنند. پا پس نخواهم کشید. رنج هایی همواره با من خواهند بود. این اواخر چه چیزها که پیش نیامدند. حالا دیگر برگشته ام به سرزمین عشق ها و ناکامی ها. اشک ها و لبخندها. هم شوری هست و هم نیست. برای چیزهایی مدام می دوم و روز بعد بی حرکت به مسیری که آمده ام خیره می شوم. در مجموع اما غمگینم. چیزی را از دست رفته می بینم. بی شک ارتباطی با احساساتم دارد. خوابی سنگین. این انتظاراتم را برآورده می کند. کمک می کند توانم را جمع کنم و سپس در مواقع ضروری به کار برم. باران ادامه خواهد داشت و خرمگسی که به من ملحق شده مدام از سفرهایش می گوید. رنجی در راه است. رنجی باشکوه.