انتخاب همه. انتخاب هیچکدام. آنقدر که از خرد صحبت کردهاید وقت شده آن را به کار ببرید؟ استفاده از افعال کمکی. موجود هوشمندی در شما بازی را ادامه خواهد داد. بستری نو برای رویکردی نو. بستر عدالت. دست بردن توی شرت عدالت برای بیرون کشیدن موجود هوشمندی که برای کارهای یکهو آموزش لازم را ندیده. تمرین رژه برای عرض ارادتی طولانی. منظورم با شما نبود. خودم. به خودم نگاه میکنم که دارم موهایم را میتراشم. دستور اکید. خمیردندان ارکیده توی جیب پیراهن برای یک عقبگرد مطمئن. حق با شماست. برای کارهای یکهویی چند توضیح کوتاه. نوشتن به این سبک شما را خسته کرده و لازم نیست چیزی در این باره تغییر کند. احساس ضعف بعد از عقب گرد. داشتم به دستمالهای کاغذی آموزش نظامی میدادم. یک پرچین. چند خندق در اطراف. با فاصله چند یاردی سنگرهای شنی. استحکامات ضروری برای یک حملهی یکهویی. گگن اوبرگویخ. اون سوگنو عه کولوریفیجیو. پرسو ایل کولوریفیجیو ایتالیانو. تازه داشتم قضایا را می سنجیدم و سبک سنگین میکردم. اینجا خرد است. آنجا تشخیص. درست در کنار یکدیگر. اجازه بدهید. باید سری به استحکامات بزنیم. قبل از اینکه سقوط کنیم. Hit the Longitude. هی چرخی! بیا اینو بگیر بده به اون خانمه اونجا کنار اون کتابفروشی. دستور اکید. فکر کنید این نوشتهها علیه سرنوشت یا آزادی نوشته شدهاند. وجود خارجی نداشته. Bend-Sinistor. ضرت! اکر موسیقی میدانستید برایتان موعظهای میکردم. شکی نیست. سرکار خانم برایتان قصهای دهگانه نوشتهام. قصدم رنجاندن شما نبود. قسم به تمام مقدسات عالم. بحثی با شما ندارم خانم محترم. این طور است دیگر. اینجا خرد است. آنجا تشخیص. یکبار این یکبار آن. در خطی مستقیم. بین ادراک شما و مخاطبتان. شاهکار بلاغت. پادگان بالا.
in petto