خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد
خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

!!

می‌گوید این‌طور اگر بشود آسوده‌تر پیک می‌ریزی. شراب برای ساعات ابتداییِ روز. یادم می‌آید نوشته بود سرش را در یکی از آبجو فروشی‌های دوبلین جای گذاشته. می‌گویم این کار را شنیدی؟ اشاره می‌کنم به صفحه لپتاپ. می‌گویم برایان انو. وقتش شده سرم را گرم کنم. تایید می‌کند و بعد سکوت می‌کنیم. قبول دارم که ما هیچوقت به سمت او ننشستیم. که ممکن نیست این کار از ما سر زده باشد. راستش تنها دلیل نوشتن این حرف‌ها را فراموش کرده‌ام. دیشب بود. دوست داشتم چیزهای بیشتری ببینم. چیزی را به صورت مشترک گوش کنیم و بعد خاطره‌ها و جابجا شدن. گیج شدن و عقربه‌ی ساعت که هنوز برای ابتدای روز خودش را آماده نکرده. بیا قدم بزنیم. هرچند نامتعادل.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد