خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد
خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش می خوانَد

!!

آن درخت را به خاطر بیاور. بعد ترانه ای خواهد داشت. همراهی کن. این یک دستان کوتاه از همین لحظه است. مردی که می خواند سبیل پرپشتی دارد. کلاهی بر سر/ آنطور که موها از پشت روی شانه ریخته اند. ترانه ای نه خیلی قدیمی: آرزو می کردم می توانستم همه چیز را بگویم. قبل از اینکه مردی شکست خورده باشم. قبل از اینکه او را از دست بدهم. من سفر کرده ام. همیشه. این را از پرنده ها بپرس. آن ها به تو خواهند گفت. از روزها و شب ها. دشت ها ی طلایی. کوه های نقره ای. آرزو می کردم گفتن همه چیز همانقدر شیرین بود. هر جایی که می بینم. هرجایی که می روم صدای تو را توی گوشم دارم که می گویی دوستت دارم. عشق به تو. چیزی که می خواهم بگویم. چیزی که برایش هر روز کار می کنم. می رقصم. ترانه ی بعدی و بعد دوباره. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد